شــهر فرشــــــته

اینجا سرگرمی تا ابد ادامه داره! یه وبلاگ که هیچ وقت قدیمی نمیشه! جایی دیدی؟ نه؟ پس بیا اینجا!

شــهر فرشــــــته | مرداد ۱۴۰۴

فاطمه حورا
شــهر فرشــــــته اینجا سرگرمی تا ابد ادامه داره! یه وبلاگ که هیچ وقت قدیمی نمیشه! جایی دیدی؟ نه؟ پس بیا اینجا!

می خوام شعر بگم

گل های رنگی رنگی ..................♥ تو مثل گل می مونی ..................♥ دیگه شعر نمی ذارم

چه خوشگل و زرنگی ..................♥ شاید رنگین کمونی ..................♥ از شعر گفتن بیذارم

همیشه تو آسمون ..................♥ شاید یه گل قرمز ..................♥ من مگه شاعر هستم؟

مثل ببر و پلنگی ..................♥ هرچی باشه همونی ..................♥ همین جاها نشستم

غلط کردم هرچی گفتم🤐راضی نشدی؟ یه شعر اضافه شد ایناهاش این بالاست



تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 15:30 | نویسنده : فاطمه حورا |

می خوام بنویسم فقطططططططططططط

می خوام بنویسم حالا چی می نویسم؟؟؟؟مدرسه موخوام!!!!!!!!

مدرسه!!!!!!!

بله!همون مدرسه که کلی تکلیف داره!همون که صبح تا شب باید بنویسی!خب چرا بعضی ها این رو میگن؟

این ها بدی های مدرسه ان.خوبی هم داره هزار تا داره

این هم یه لیست...بیا پایین

دوست هات رو می بینی👩👩‍🦰

چیزهای جدید یاد می گیری😄

با معلم های جدید و مهربون آشنا میشی😍

کلی با دوستات می خندی و حرف می زنی

خوراکی ها اونجا خوشمزه تر میشن😋

حالا بماند که خودم به اینا اهمیت نمیدم

ولی حرفم همینه که دو کلمه ست:

مدرسه خوبه


برچسب‌ها: مدرسه

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 15:13 | نویسنده : فاطمه حورا |

معما

کدوم یکی شکلک های زیر با بقیه فرق داره؟

😃😃😃😃😃😃😃😃

😃😃😃😀😃😃😃😃

😃😃😃😃😃😃😃😃


برچسب‌ها: چیستان و معما

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 13:50 | نویسنده : فاطمه حورا |

پست قبلی تغییر کرد



تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ | 17:11 | نویسنده : فاطمه حورا |

چرا...داریم ولی...نداریم؟

خودم:

چرا شبنم داریم ولی روزنم نداریم؟

چرا " سیر شدم " داریم ولی پیاز شدم نداریم؟

چرا عروسی داریم ولی دامادی نداریم؟

چرا خوشگل داریم ولی خوشخاک نداریم؟

چرا بادام داریم ولی بیدام نداریم؟

چرا پاکستان داریم ولی کثیفستان نداریم؟

احسان:

چرا عروس دریایی داریم ولی داماد دریایی نداریم؟

چرا میگن شلغم نمیگن شلشاد؟

چرا میگن عروسک ولی نمیگن دامادک؟

چرا سوزن داریم ولی سومرد نداریم ؟

چرا ترانه داریم ولی خشکانه نداریم؟

معلم تصویرگریم:

چرا لیوان داریم ولی لیلیف نداریم

چرا پاراگراف داریم ولی دستراگراف نداریم

چرا پیراهن داریم ولی جوان آهن نداریم

چرا فوتبال داریم ولی فوتمنقار نداریم

فاطیما:

چرا کتاب داریم ولی کسرسره نداریم🤔

چرا خرگوش داریم ولی خرچشم نداریم🧐

چرا یخچال داریم ولی آبچال نداریم💁‍♂️

چرا تبلت داریم ولی سرماخوردگیلت نداریم 🤣🤣🤣

چرا...( شما بگید )



تاريخ : شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 22:17 | نویسنده : فاطمه حورا |

جوک چت ( از خودم ساختم )

( پیام دادن )

من:ریحانه آنلاینی؟

ریحانه:نه

من:باشه...یه سوال داشتم

ریحانه:بپرس

من:الان کی جواب من رو داد؟😑😎

ریحانه:اممممم.....

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂



تاريخ : شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 21:28 | نویسنده : فاطمه حورا |

عنوان مهم نیست نوشته رو بخون

اگه بیشتر از دو ساعت بهتون جواب ندادم ( تو گفتینو ) بدونید که رمز عبور یا ایمیل رو باید بزنم تا وارد بخش مدیریت بشم.الان این اتفاق افتاده.بعضی وقت ها اینطوری میشه...



تاريخ : شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 15:38 | نویسنده : فاطمه حورا |

داستان رو قرار نیست بذارم

خب به این نتیجه رسیدم که داستان رو نمی ذارم.یادتونه گفتم یه داستان رو دارم آماده می کنم؟خب دیگه نمی ذارمش.یا عوضش می کنم یا کلا داستان نمی ذارم



تاريخ : جمعه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۴ | 23:6 | نویسنده : فاطمه حورا |

گفتینو

سلام.می دونم خیلی ها گفتید که گفتینو نذارم و اینا.ولی نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و گذاشتمبرای این که کسی خواست درمورد چیزی پست بذارم یا سوالی داشت مثل آب خوردن بهم بگه.سخت نیست.میزنه روی گفتینو.سوالش رو می نویسه و بعد از حداقل دو ساعت جوابش رو دادم.شاید هم آنلاین باشم و سه دقیقه ی بعد جوابش رو بدم.



تاريخ : جمعه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۴ | 22:32 | نویسنده : فاطمه حورا |

ادامه ی نوشته

ادامه ی نوشته کدومه؟

ادامه مطلب

ادامه مطلب

ادامه مطلب

ادامه مطلب

ادامه مطلب

ادامه مطلب

ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۴ | 17:6 | نویسنده : فاطمه حورا |

داستانم توی یه وبلاگ دیگه هست

سلام.من یه داستان توی این وبلاگ گذاشتم

وبلاگی که توش یه داستان نوشتم

که لینکش کردم به اسم:دنیای پونی و ریمن



تاريخ : پنجشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۴ | 20:39 | نویسنده : فاطمه حورا |

چوب شور

بعضی از چوب شور ها خیلی چوب شورن.یعنی خیلی شورن.اونی که درستشون کرده زیادی به اسمشون اهمیت داده😂همین پنج دقیقه پیش یه چوب شور خوردم انگار نمک خالی بود🤐🧂


برچسب‌ها: خنده دار

تاريخ : پنجشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۴ | 12:10 | نویسنده : فاطمه حورا |

درست شد ولی قالب رو عوض کردم

قالب مشکل داشت عوضش کردم درست شد.الان می تونید نظر بدید قسمتش بازه💖



تاريخ : چهارشنبه بیست و دوم مرداد ۱۴۰۴ | 21:37 | نویسنده : فاطمه حورا |

ای وای

سلام.می دونم قسمت نظرات بسته شده.خیلی مسخره ست.برای خودم هم نمیاره.



تاريخ : چهارشنبه بیست و دوم مرداد ۱۴۰۴ | 17:43 | نویسنده : فاطمه حورا |

بنظرتون...

سلام.من چند باااااااااااااااااااااااااااااااار داستان نوشتم و پرید حالا قسمت 1 رو می خوام آماده کنم گفتم ازتون بپرسم که اصلا داستان بذارم؟

و اینکه قسمت 1 رو گذاشتم خوشتون اومد یا نیومد حتما بگید.

خب میرم سراغ داستانم که کلی کار داره.راستی اگه خواستید داستان رو ببینید من یه قسمت موضوع براش ساختم

دیگه



تاريخ : چهارشنبه بیست و دوم مرداد ۱۴۰۴ | 11:23 | نویسنده : فاطمه حورا |

ماه اومده دلخواه اومده و یار اومده دلدار اومده

سلام💖اومدم با دوتا سرود فوق العاده که نمی تونید گوششون ندید🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩

1_ماه اومده،دلخواه اومده:یه سرود عالی و فوق العادههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه بهترین سرود دنیاست

2_یار اومده دلدار اومده:مثل همون ماه اومده دلخواه اومده ست ولی یکم فرق داره.خیلی قشنگه💖

متن سرود ماه اومده دلخواه اومده توی ادامه ی مطلب ( متن سرود یار اومده دلدار اومده رو پیدا نکردم🤷 )


برچسب‌ها: معرفی سرود

ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۴ | 16:12 | نویسنده : فاطمه حورا |

دارم میمیرم😭😭

این زبون من رو ول نمیکنه😭درد می کنه و می سوزه😭شربت رب انار خوردم انقدر سوخت😰ولی انگار کمک می کنه زبونم زود تر خوب بشه🤷منفجر شدم


برچسب‌ها: درمورد من

تاريخ : جمعه هفدهم مرداد ۱۴۰۴ | 22:35 | نویسنده : فاطمه حورا |

برق رفته بود و اومد من هنوز تو همون حال رفتنشم😂

برق رفت. حالا که اومد من هنوز حس می کنم نیومده.خب چرا؟چراغ اتاق هم روشنه!اینرنت هم که داریم!پس چرا حس می کنم برق رفته؟!

اینطوری بود:

داشتم سریال کانون پرستاران بچه رو نگاه می کردم که برق رفت.مثل دفعه ی قبل به یه اینترنت که کار می کرد ولی نمی دونم اینترنت کجا بود وصل شدم.اما بعدش اونم قطع شد.دیگه لپ تاپ رو ول کردم رفتم با مامانم و داداشم نون پنیر خوردم ( نون سنگک و پنیر خامه ای که مزه ی شیر میداد🤨 ) ساعتم رو بستم و داداشم یه غری به برق زد و برق اومد😂

یادداشت:یادم باشه هروقت خواستم برق بیاد غر بزنم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣


برچسب‌ها: خنده دار

تاريخ : چهارشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۴ | 14:32 | نویسنده : فاطمه حورا |

چیشد که خواستم وبلاگ درست کنم؟

خب من خیییییییلی حوصله ام سر میرفت. انقدر که تابستون رو بدترین روز های زندگیم دونستم.( بخاطر همین الان عاشق سال تحصیلی ام ) خوشبختانه مامانم بلاگفا رو یادش بود.وبلاگ رو که ساختم...خیلی گیج بودم چون هیچی در موردش نمی دونستم.اما الان عادت کردم و دیگه...نتیجه اش همین شد که دارم می نویسم😁تو کار کردن با لپ تاپ هم بهتر شدم💻مخصوصا نوشتن.خیلی سریع با لپ تاپ می نویسم.

حالا به چند تا سوال رو جواب بدم:

1_چرا اسم وبلاگم رو گذاشتم شهر فرشته؟

خب من همیشه عاشق این اسم بودم...کلا اسم هایی مثل اینا:شهر فرشته-شهر فرشته ها-شهر یک پروانه-شهر شکوفه...

اینا رو خیلی دوست داشتم.

2_الان هم راضی ام؟

بلههههههههههههههه خیلی راضیم🤩چون هم ربع ساعت سرگرمم می کنه😂هم بقیه لذت می برن و همین برام خیلی مهمه🥰 هم حس خوبی میده یه جایی دارم هرچی بخوام توش می نویسم هم یادگاری می مونه هم کامنت داره😂😂😂

3_... ( شما بپرسید )


برچسب‌ها: خنده دار , درمورد من , درمورد وبلاگ

تاريخ : سه شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۴ | 23:26 | نویسنده : فاطمه حورا |

کلاس تصویرگری خوب شده!!!

کلاس تصویرگری هم ثبت نام کردم و...دیدم خیلی خوبه!دفعه ی قبل خوب نبود!ولی این دفعه خیلی خوب بود و خوش گذشت!🤔


موضوعات مرتبط: عجیب و غریب

تاريخ : سه شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۴ | 14:37 | نویسنده : فاطمه حورا |

یکشنبه😑

یکشنبه وقت خواب ندارم!!!!ساعت 11 باید بیدار بشم ( من تا ساعت 12 می خوام بخوابم بابا! ) آماده بشم یازده و نیم راه می افتیم میریم کلاس نویسندگی ( تازه امروز کلاس تصویرگری هم موندم و خوب نبود.پس کلاس تصویرگری دیگه ) و عصر ساعت 7 باید برم کلاس نمد دوزی.اما ارزش داره.ریحانه رو می بینم🤩کاش بشه این دفعه پیاده ریحانه رو برسونیم.این جوری بیشتر پیش همیم🙃


برچسب‌ها: کلاس تابستونی

تاريخ : یکشنبه دوازدهم مرداد ۱۴۰۴ | 16:31 | نویسنده : فاطمه حورا |

دارم کلافه میشم

دارم کلافه میشم😤وبلاگم فعالیت ندارهنمی دونم چی توش بنویسم

شما بگید چی بنویسم؟


برچسب‌ها: کمک

تاريخ : جمعه دهم مرداد ۱۴۰۴ | 20:58 | نویسنده : فاطمه حورا |

چرا سال تحصیلی نمیشه؟؟؟

مردیم انقدر حوصله مون سر رفت چرا سال تحصیلی نمیشه؟؟؟

سل تحصیلی نصف روز حوصله مون سر نمیره. این بزرگ ها هم که همش سرشون تو گوشیه.حتی خانم مون هم قبول داره چرا؟؟؟ چرا باید صد سال صبر کنم؟ این کلاس نمد دوزی و نویسندگی هم فایده نداره.دیگه چه کنم؟؟؟ مگه میشه خونه ی دوستام برم؟؟؟ حلما هانیه که مامان شون عمرا اجازه بده.ریحانه هم دو تا خواهر کوچیک داره.دیگه چه کنمممممممم؟ شما حوصله تون سر میره چی کار می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟


برچسب‌ها: درمورد من

تاريخ : جمعه دهم مرداد ۱۴۰۴ | 16:58 | نویسنده : فاطمه حورا |

آمار بازدید

سلام.ببخشید بلاگفا مشکل داشت من کلی قالب رو عوض کردم و ابزار ها رو برداشتم و گذاشتم.حالا آمار بازدید از اول شده.

ولی وبلاگ رو دوباره درست کردم آمار بازدید و قالب و بالابر و...اگه چیزی رو یادم رفته بگید😁


موضوعات مرتبط: کارایی که تو وبلاگ انجام دادم

تاريخ : جمعه دهم مرداد ۱۴۰۴ | 14:19 | نویسنده : فاطمه حورا |

بازم کلااااااااااس

کلاس دارییییییییییییم.کلاس چی؟ داستان نویسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!

هورااااااااااااااااا این خیلی خیلی خیلی خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی کلاس خوب و سرگرم کننده ایه! تازه بعدش کتاب هامون رو چاپ می کنن!! تا الان دو جلسه رفتم. خیلی کلاس خوبیه.تا الان نقشه ی داستان رو یاد گرفتیم:

درون مایه ( موضوع داستان )- آغاز ( شروع به نوشتن )-شخصیت اصلی ( شکل،اندازه،رنگ و مشخصات کسی که داستان مربوط به او است )-حادثه ی اصلی ( اتفاقی مربوط به درون مایه ) پایان ( جمع بندی داستان:توی دوره ی دوم درموردش حرف می زنیم )

_____________________________________________________________________________

خانم مون بهم گفته باید یک درون مایه که دوستش دارم انتخاب کنم و جلسه ی بعد ( سه روز دیگه ) نوشته های یک کتاب رو بیارم.

توضیح کامل:

باید یه درون مایه انتخاب کنم و درموردش چند تا داستان بنویسم. داستان ها رو به خانم بدم و خانم بده به...( نمی دونم کسی که چاپ می کنه کیه ) تا داستن هام چاپ بشن.قراره همه جااااااااااااا کتابامون باشه ( خانم مون گفته🤷 ) درون مایه ی من رو حدس بزنید و حدس تون رو توی کامنت ها بگید💌


برچسب‌ها: کلاس تابستونی

تاريخ : پنجشنبه نهم مرداد ۱۴۰۴ | 19:6 | نویسنده : فاطمه حورا |

اسرا

یه دوست پیدا کردم توی جلسه ی اول کلاس نمد دوزی.اسمش اسرا هست.نمی دونم دوست حساب میشه یا نه.اگه بهش قیچی داده باشم و اسمم رو پرسیده باشه و دوتامون سوزن نیاورده باشیم و منم اسمش رو پرسیده باشم دوستی حساب میشه؟😂


برچسب‌ها: خنده دار , کلاس تابستونی

تاريخ : دوشنبه ششم مرداد ۱۴۰۴ | 17:25 | نویسنده : فاطمه حورا |

کلاس تابستونیییییییییییییییی

می خوام برم کلاس تابستونیییییییییییییییییییییییییییییییییییی.کلاس نمد دوزی.آماده ی آمادم.فقط دعا کنید ریحانه بتونه بیاد😭به مامانش پیام دادم.امیدوارم بتونه بیاد.واااااای نگرانم که اشتباه کنم یا دوست پیدا نکنم یا ریحانه نیاد یا...😭😭😭😭😭😭😭😭😭


برچسب‌ها: درمورد من , کلاس تابستونی

تاريخ : یکشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 17:52 | نویسنده : فاطمه حورا |

نمی دونم

سلام.کسی می دونه گفتینو برای چیه؟؟؟؟

مثلا همینطوری برای چت کردنه،برای دوست پیدا کردنه،برای سرگرمی و چته،برای اینه که کسی سوالی داشت بپرسه،....برای چیه؟



تاريخ : یکشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 17:24 | نویسنده : فاطمه حورا |

کامنت ها

بعضی ها کامنت می ذارن،یه چیزایی می نویسن من یه کلمه اش رو هم نمی فهمم🤔 مثل این:

آن گاه که لیاقت دریافت خدا را در خویش داشته باشی،
بدان که او به هزاران شیوه در تو تجلی خواهد کرد.
مائده های زمینی🌹

من بیست سالمه؟؟؟ هشت سالمه و از این چیزا سر در نمیارم



تاريخ : یکشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 14:26 | نویسنده : فاطمه حورا |

شعری که توی کتاب ایلیا دیدم

یه شعر توی کتاب ایلیا جلد 22 دیدم.خضر گفته بود ( راهنمای مبارزان )

.

.

.

.

.

به نام آفریدگار نور

که اوست خارج کننده از تاریکی به نور


برچسب‌ها: کتاب ایلیا

تاريخ : جمعه سوم مرداد ۱۴۰۴ | 21:58 | نویسنده : فاطمه حورا |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By M a h S k i n:.